هم همه ای توام شد زندگی با هر زشتی اش زیبا شد
بستنی با همه ی مضراتش شیرین است مطربا اگاه باش
دست جمشیدی منن زیر عفاف پنهان است تا ارنج بقیه اش عریان است
ولی هیهات هیچ چشم بینایی ناتوان است از دیدن شیرینی ان
طالب هر مقصد تقصیر اش غصه های پنهان
طالب دیوانه حجمه ای تاریک هست زیر دبه ای از قعر دل دریا ها
در لب بوته ی بی حاصلی و بی تجربگی همه عمرم در لبه ی پرتگاه امید می گذرد می بینی
تا پهنه ی دشت دوان تا لبه ی کوهان ها تا قعر خنده و دهن دره ها انقدر می خزم در شبنم خزان
ادامه شماره سه کتاب قدرت بیان...برچسب : نویسنده : mamal123 بازدید : 137